بسمه تعالی
امام خمینی- رضوان الله تعالی علیه- (25 آبان 1360):
«...امروز ما از روزهاى قبل بیشتر احتیاج به همبستگى داریم. امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزى مىکنند؛ براى اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهى است براى همه که اهمّ تکلیفهایى است که خدا دارد؛ یعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مىکند براى اسلام. همه انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، براى کلمه حق و براى دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند.
پیامبر اکرم آنهمه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آنهمه زحمات را متکفّل شدند و جانبازىها را کردند؛ همه براى حفظ اسلام است. اسلام یک ودیعه الهى است پیش ملتها که این ودیعه الهى براى تربیت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس واجب عینى است؛ یعنى، همه مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتى که یک عدهاى قائم بشوند براى حفظ او، که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته مىشود.
امروز ایجاد اختلاف؛ هر اختلافى باشد، و کارهایى که اختلافانگیز است؛ هر کارى باشد و با هر اسمى باشد، این مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است.
و از همین رشته است اینکه باز یک جریانى در کار است که نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمه جماعات اهانت بکنند. و این یک چیزى است که،جریانى است که چنانچه- خداى نخواسته- این جریان به توفیق خودش، که به خیال خودش این است که روحانیت را از مردم بگیرد، اگر این امر به توفیق خودشان برسد، شما مطمئن باشید که شکست خواهیم خورد؛ براى اینکه، روحانیون در همه بلاد، حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودهاند.
اگر روحانیون نبودند، ما الآن از اسلام اطلاعى نداشتیم. این مجاهدت روحانیون است که از خود شما هستند؛ مجاهدت آنهاست که براى ما اسلام را تاکنون نگه داشته است. و در هر مسئله و گرفتارى که براى اسلام پیش مىآمده، باز پیشقدم همینها بودند و همینها بودند که قیام مىکردند؛ حالا یا موفق مىشدند یا سرکوب مىشدند. در همین مدتى که من اطلاع دارم و من شاهد بودم، قیامهاى مختلفى بر ضد رضاخان و محمدرضا شد. و این قیامها همه، مبدأش روحانیون بودند؛ از آنجا شروع مىشد، لکن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند، موفق نمىشدند یا کم موفق مىشدند. اگر شما- اگر ملت ما- این طایفه را حفظ نکنید، بدانید که سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد که روحانیون این کار را درست کردند و دست استبداد را کوتاه کردند، لکن دوباره به واسطه اینکه ملت مجتمع نبود و با روحانیت آنطور سازش، اطاعت محکم نداشت، مشروطه را آنها بپا کردند و دیگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غلیظتر با اسم مشروطه [کردند.] یک اسم بىمسمایى بود و گفته مىشد که ما مجلس داریم و مشروطه داریم و مشروطه خواه هستیم، لکن استبداد- به تمام معناى خودش، به تمام کلمه خودش- بر ما حکومت مىکرد، چه در زمان قاجار- که من یادم است- و چه بعد از او زمان رضاخان- که بدترین زمانها بر این ملت گذشت- و چه زمان محمدرضا. اگر شما توجه به این نکنید که روحانیت را اینها مىخواهند از صحنه بیرون کنند و در پیش ملت، روحانیت را بد نمایش بدهند ...»-صحیفه امام ج: 15 ، ص366:-365