بسم الله الرحمن الرحیم
(مطالعه این متن بر همگان توصیه نمی شود ، تحمل ودقت اهل فن لازم است)
امروز بیست وهشتم صفر، مصادف است با سالروز رحلت جان گداز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله – صلی الله علیه وآله وسلم-.با کمی تأمل می یابیم که در تاریخ عالم هستی روزی مثل بیست وهشتم صفرسال یازدهم هجری قمری غم بار تر وخسارت بارتر وجود نداشته است . (تاکید می شود از این قسمت به بعد را فقط اهل فن مطالعه بفرمایند)
دوستان مستحضر هستند که در زیارت ایام هفته ، روز شنبه به وجود مقدس آن پیامبر خاتم – صلی الله علیه وآله وسلم- اختصاص دارد . دراین روز که در واقع آغازین روز هر هفته جدید می باشد، ما در دو مرحله وبه مدت چهار بار کلمه استرجاع را بر زبان جاری می کنیم ، واین اختصاص به ایام ویا ماه خاصی نیست .این استرجاع وگفتن انا لله وانا الیه راجعون، در زمینه حادثه جانگدازی است که دریک هزارو چهارصدوبیست ودو سال پیش ودر چنین روزی اتفاق افتاده وجهان بشری را به ماتم ابدی نشانده وچشم بشریت را خون بار نموده است .
در روز های شنبه ، درفراز آخرِ زیارت آن رسولِ خاتم -که سلام ودرود خداوند بر او باد- سه بار می گوییم انا لله وانا الیه راجعون ، وپس از آن می گوییم:
((اصبنابک یا حبیب قلوبنا ، فما اعظم المصیبة بک حیث انقطع عنا الوحی ، وحیث فقد ناک فانا لله وانا الیه راجعون))
(( ای حبیب قلوب ما ، ما مصیبت زده شدیم ، پس چه عظیم است در باره تو که وحی از ما بریده شده است زمانی که ما تورا از دست داده ایم ، پس : انا لله وانا الیه راجعون !))
همانگونه که اشاره شد ، موءمنین ،این زیارت را در تمام شنبه ها - چه در ایام شادی وچه در ایام حزن واندوه – قرائت می نمایند ، واین اشاره به ماتم ابدیی است که در حادثه ی چنین روزی ، بشریت را از برای همیشه به سوگ نشانده است.
آری همواره جها نیان در اثر رحلت پیامبرِ رحمت ، غم بار است وعالم هستی تا قیام قیامت، به سوگ است.
البته ما نمی توانیم با زبان دنیایی، شمه ای از ابعاد غم بار بودن این موضوع را بیان نماییم و محاوره ونگارش عاجز از بیان زوایای این موضوع است ، علیهذا اشاره می کنیم که :کسانی که به بخشی از غمبار بودن جهان پس از حضرت رسول – صلی الله علیه وآله وسلم- رسیده اند ، اگر حفظ جان را بر خود فرض نمی دانستند ودر درک مرگ مختار بودند ، لحظه ای بر ماندن در این دنیای دنی ، رضایت نمی دادند ودر عین حال پذیرفته اند که چند صباحی این زندانی موقتی را تحمل نمایند ، به امید روزی که از این زندان آزاد شده ومحضر آن رسول خاتم را(البته با عمل صالح) درک بنمایند.
گفته نشود که پس از رحلت آن رسول خاتم ، ما میلاد نه امام عظیم الشأن را داشته ایم و چشنِ میلاد منجی عالم بشریت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته ایم ، بله همینطور است اما بدانیم که آنان نیز در غم فراغ آن رسول اعظم غمبار بودند واکنون نیز ، حضرت بقیة الله الاعظم ، غمبار است .
چرا غمبار نباشند که :در فاصله کوتاهی پس از رحلت جانسوز آن نبی خاتم، آن حوادث سهمگینی اتفاق افتاده است که امروز نیز داغ آن بر قلب مقدس حضرت صاحب -روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه فداء – سنگینی می کند وشاید هراز چند گاهی بفرمایند : مادرم ! مادرم! مادرم!
چرا غمبار نباشند که: در فاصله نه چندان درازی ، وصی آن حضرت ، مولی الموحدین امام علی بن ابیطالب – علیه السلام -آن امانت عرشی را به گونه ای به حضرتش عودت داده اند که پس از سی سال ، به هنگام رهایی از این زندان، ندای فزت تر ب الکعبه سر دادند که شاید یک وجهش به سر آمدن درد فراغ آن رسول اعظم بوده است!
چرا غمبار نباشند که: سی ونه سال پس از آن ، در چنین روزی سبط اکبر آن حضرت، اما م حسن مجتبی – سلام الله علیه –در درون خانه خود به تحریک چرثومه دهر ، مسموم وشهید می شوند وکار را به جایی می کشانند که حتی به جنازه مقدسش هم رحم نمی کنند وآن آوردند که از بیان آن شرمساریم!
چرا غمبار نباشند که: پنجاه سال پس از این خسران ابدی ، فرزند نا میمون آن جور ثومه فساد (یزید لعنه الله ) که از پدر(معاویه) شوم تر بود ،آن حوادث تلخ وجانکاه عاشورا را پدید آورده بود که هرگز کسی نتوانسته است به باز گویی کامل آن بپردازد ورویکرد طبابتی ورعایت امور روحی وروانی ، اذن باز گویی همه آنچه را که در آن روز اتفاق افتاده است را نمی دهد ونمی گوییم......
چرا غمبار نباشند که: به جای این که از وجود مقدس آن حضرت که خداوند عالم هستی را به واسطه فیض وجودی آن حضرت خلق کرده است ، کمال حظ واستفاده را ببرند ، آنچنان عرصه را بر او تنگ گرفتند که وجود مقدسش تر جیح دادند شبانه وپنهانی دیار خودشان را ترک کنند وپس از آن نیز جنگی را پس از جنگی بر او تحمیل نمودند و به جای این که، آن حضرت را در کرسی تعلیم ببینند وقاطبه بشری را در جلوس تعلم بیابند ، آن حضرت را در لباس رزم ویا در مدیریت وفرماندهی جهاد مقدس می دیدنند و کثیری از مردم را در تقابل با او که در واقع تقابل با خدا بود!
چرا غمبار نباشند که :باوجود این که تاریخ انبیاء حاکی است بسیاری از انبیای الهی در شرایطی بسیار سخت ودهشت بار شکنجه شدند ، سرهایشان را بریدند ، زنده زنده آتششان زدند ، بدن هایشان را تکه تکه کردند و...با این وجود ، آن رسول اعظم فرمودند : ما اوذی نبی مثل ما اوذیت = (هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشده است ). به راستی آیا گمان دارید آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند؟!
کدام معصوم ،تا کنون به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ؟!
بنا نیست ونبود افراد معصوم که به لحاظ جسمانی نیز مصداق اتم انسان کامل هستند ،با عمری چون صد سال و دویست سال وسیصد سال و...از این دنیا بروند وتازه وجود نازنین امام عصر نیزسرانجام با شهد گوارای شهادت از این سرای به ........!
خدایا چه بگوییم ازواکاوی لایه های این مصیبت عظیم که زوایای آن عظیم اندر عظیم است و بشریت را به سوگ ابدی نشانده است ،جز آنکه بگوییم : انا لله وانا الیه راجعون!