بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله مسائلی که اخیرا در عرصه سیاست مطرح است، موضوع «آتش به اختیار»می باشد. یعنی موضوعی که رهبرحکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای- مد ظله العالی- در ماه مبارک رمضانِ سالجاری در جمع دانشجویان عزیزِولایتمدار و گوش به فرمان معظم له در عرصه فرهنگی بیان داشتند.
قبل از بیان واکاوی امر فوق و سخن کاملا متینی که بیان شد و به حق از قلبی مطهر و پاکیزه و با دیدگاه عمیق و منشی ژرف نگر و خیر اندیش، از برای حفظ مصالحِ آحاد امت اسلامی به ویژه فعالان عرصه فرهنگ و اندیشه طراوش نموده است، ذکر مطالبی به شرح ذیل را ضروری می دانیم، به گونه ای که بیان شطری از آن، خود در واکاوی اصلِ موضوع و دفع هر آنچه بد خواهان در تعقیب آن هستند، تأثیر بسزایی دارد.
الف) به یقین مقام معظم رهبری- مد ظله العالی- با اشرافی که از رویکردهای خصمانه اجانب و دشمنان این مرز وبوم دارند، به هنگام بیان نکاتی مثل امر فوق، این احتمال را محتمل میدانند که، ای بسا بد خواهان پس از بیان کلمه حقی مشابه امر فوق، با سوء سریرتی که دارند با عناوین و راههای گوناگون- که از ترفندهای شیاطینِ انس و جن هست- در صدد تحریف و یا تخریب آن سخنِ حق برآمده و تحقق نیات پلید خودشان را در به تشتت کشاندن جامعه تعقیب نمایند. اما آنچه که موجب می گردد تا با وجود محتمل دانستن برخی از این امور، رهبران الهی از گفتن حرف حق عدول نکنند، مصداق آیه کریمه ًالذین یبلغون رسالات الله ویخشونه و لا یخشون احدا الا الله ً می باشد که در آیه سی ونهم از سوره مبارکه احزاب آمده است. یعنی مدار در بیان سخن حق به ویژه در آنجایی که بلاغت نیز مقرون به توفیق هست- که به یمن الهی در مخاطبینِ فهیمِ دانشجویی بوده است- یخشون الله می باشد نه یخشون الناس! آنهم از قِبل کسانی (ناس ومردمی) که جز دشمنی انتظاری از آنان نیست و تعجب در آنجاییست که سخن سدیدی را بشنوند و دشمنی نکنند!
بنا بر این ملاک و میزان در گفتن مطلبی راهبردی از جانب رهبران الهی، حقانیت آن میباشد نه خوشایند بودن این و آن! یعنی همان مطلبی که آن رهبر الهی و محبوب قلوب مؤمنین اخیرا در ابتدای درس خارج فقه به هنگام تبیین و تفسیر نامه مولای متقیان امام علی بن ابیطالب-علیه السلام- به محمد بن ابی بکر، بیان نمودند. بنابراین مبرهن است که نزدِ رهبران الهی، محتملات فوق، نمیتواند مانع از بیان سخن حق باشد.
ب) به تجربه ثابت شده است که هرگاه دشمنان در مقابل سخن حقی از رهبران الهی حساسیت بیشتری از خود بروز دادند، خود این مسأله بیانگر آن بوده است که موضوع مطرح شده از جانب آن رهبرِ الهی، در تثبیتِ فرهنگ دینی و یا درخنثی سازی اهدافِ پلیدِ دشمنان دین وفرهنگِ تمیز وغنی، بسی کار آمدتر بوده و از اتقان و کار آمدی والایی برخوردار بوده ا ست، که در چنین حالتی باید گفت: الحمد لله رب العالمین فی هذا. وکفا بنا فخرا!
واما در تبیین اصل موضوع که البته مطالب فوق تا حدود قابل اعتنایی کار مارا در این بخش آسان نموده است، به بیان شطری و سطری چند به شرح ذیل بسنده می نماییم. باشد که مرضی حضرت حق سبحانه بوده و موجب خشنودی قلب مقدس حضرت صاحب الامر- عج الله تعال فرجه الشریف- قرار بگیرد :
1-برهمگان واضح هست که مطلب فوق ، نه در جلسه خصوصی، بلکه در جلسه عمومی( که در نزد برخی از تحلیلگرانِ ماجراجو، اقتضای آنچه آنان وانمود میکنند،لزوما مربوط به مخاطبانِ خاص بوده و تبیین این رویکردها در عرف سیاستی که مربوط به آنان هست از طبقه بندی محرمانه و سرّی و فوق سرّی بر خوردارهست)، بیان شده است، جلسه ای که اگرچه اختصاص به دانشجویان داشت اما در تعریف جایگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، عمومی بوده ومثل همه جلساتی که در خدمت معظم له به این شکل برگزار میشود، کاملا رسانه ای بودی و از قبل، از برپایی تمام مقدمات برای پخش در صدا و سیما و به اصطلاح اهل فن، برای روی آنتن رفتن مهیا بوده کما اینکه بدون هیچگونه کم و کاستی در سطح ملی و فرا ملی پخش شده است.چرا که همواره دأب رهبران الهی چنین بوده است که هیچ حرف پنهانی برای امت خویش نداشتند و اگر بخواهیم در این زمینه به صورت موردی وتخصصی ورود نماییم خوف آن هست که از حوصله بینندگان محترم این مجموعه نوشتار بیرون باشد.
2-جمیع قرائن و امور مربوط به تبیین موضوع ، نوع مخاطبین، ادبیات ونوع گفتمان آن رهبر و حکیم متألّه و استاد فن در خطابه و استادِ سخن در فصاحت و بلاغت که حتی دشمنان نیز نمیتوانند وجود این نعمت های الهی و سرشار از نبوغ را در سکاندار انقلاب اسلامی و حکیم دهر، انکار کنند، حکایت از آن دارد که موضوع فوق، فقط به امور فرهنگی اختصاص داشته، همانگونه که معظم له در خطبه عید سعید فطر با صراحتی هر چه تمامتر به بیان این مطلب پرداخته، علاوه بر آن، کارنامه درخشان معظم له چه در زمان ریاست جمهوری هشت ساله، و چه در دوران رهبری پس از رحلت جانسوز بنیانگزار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران(ره) بر محور نظم و منطبق با قانون و در چارچوب رعایت جمیع جایگاه حقوقی بوده و معظم له هیچگاه جابجایی شرح وظایف افراد حقوقی و حقیقی را و لو با نیت خیر، تحمل نکرده بلکه در فرض تحقق حتی مقدمات آن، به شدت با آن مقابله کرده و از هر گونه بی نظمی و قانونگریزی ممانعت بعمل می آوردند.
3-اگرامروز ما مشاهده کنیم که دشمنان اسلام در موضوع بسیار روشنی مثل امر فوق، که هیچ زاویه پنهانی ندارد و در نظر آنان نیز اظهر من الشمس هست ، به دنبال بهانه هایی هستند تا نیات پلید خودشان را در به تضعیف کشاندن نقشه راه ولایت، به منصه ظهور برسانند،- که البته با عنایت حضرت حق سبحانه به نتیجه نمی رسند- باید به خود ببالیم که، در طول قریب به سی سال از رهبری حکیمانه معظم له، بحمد الهی کوچکترین نقطه غیر روشنی در رویکرد عملی و منش سیاسی و تبیین امور علمی و فرهنگی، از معظم له مشاهده نکردند، بر این اساس به اموری متوسل میشوند که خودشان نیز میدانند که استدلالشان پوچ و بی ثمر بوده، گرچه منافعشان اقتضا دارد که در اموری تغافل کنند و چند صباحی و بلکه چند ساعتی برای تشفّیع سریرت باطل خویش برکوس نادانی بدمند. و البته این همه در حالیست که نه ما و نه رهبرانِ ما، در زمان غیبت حضرت صاحب الامر قائل به عصمتِ رهبران عصر غیبت از نایبان عام آنحضرت- عجل الله تعالی فرجه الشریف- نیستیم، الا اینکه بر این باوریم در مواقع ضروری مؤید به نصرت الهی و مورد توجه آن امام غائب- روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فدا- بوده و هستند .
4-و اما از همه ی امور فوق مهمتر و جالب توجه برای دلسوزان این مرز و بوم و شیفتگانِ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران-رضوان الله تعالی علیه-، شایان ذکر است که ، علاوه بر موجه بودن کلام صادره از رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران - مدظله العالی- حسب آموزه های دینی در آیین توحیدی اسلام(باب امر به معروف ونهی از منکر از فروع عملی دین)، ملاحظه می گردد که رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران –قدس سره الشریف- نیز، در تبیین مسؤلیت آحاد امت اسلامی نسبت به سرنوشت جامعه دینی وپرهیز از هر گونه بی تفاوتی نسبت به مسائل پیرامونی در جهان اسلام، بلکه در حیطه مستضعفان جهان و نیز در قبال عملکرد مسؤلینِ نظامِ مقدس جمهوری اسلامی، در تتمه بند «م» از ردیف (2) وصیت نامه سیاسی-الهی خود، آورده اند:
[اکنون وصیت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضایى و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههاى خبرى و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادى به شکل غربى آن، که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح کشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب است. و از آزادی هاى مخرب باید جلوگیرى شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است به طور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسئول مى باشند. و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به یکى از امور مذکور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودند، خودشان مکلف به جلوگیرى هستند. خداوند تعالى مددکار همه باشد.](صحیفه امام خمینی-س- جلد 21 صفحه 436)
ملاحظه می گردد که آن رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، در حالی که تنها سه سال از تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گذرد(این وصیت نامه سیاسی-الهی در سال 1361 نوشته شده است) این دریافت وپیش بینی را دارند که، ممکن است در آینده، در عرصه فرهنگ، ما با مشکلاتی از جانب برخی از عناصری که عفت عمومی و مصالح کشور را هدف قرار می دهند، مواجه بشویم، و نیز ممکن است مسئولین مربوطه،در زمانی در فرض وقوع چنین امری، از انجام تکالیف محوله سر باز زده و در این زمینه کوتاهی کنند، که در این صورت بر آحاد مردم و جوانان حزب الهی، واجب است خودشان از ادامه حرکات مسموم فرهنگی ممانعت بعمل آورند. البته انجام این تکلیف نیز با رعایت جمیع جهات قانونی بوده به ویژه که ولی فقیه زمان، بر رعایت این امور تأکید مضاعف داشته و دارند.نمونه بارز آن بیانات معظم له در خطبه عید سعید فطر بوده است.